بدحرفلغتنامه دهخدابدحرف . [ ب َ ح َ ] (ص مرکب ) آدم هرزه که همواره حرفهای زشت می زند. (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده ).- بدحرفی ، بدحرفی کردن ؛ عمل آدم بدحرف . (از فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده ).
بدحرفلغتنامه دهخدابدحرف . [ ب َ ح َ ] (ص مرکب ) آدم هرزه که همواره حرفهای زشت می زند. (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده ).- بدحرفی ، بدحرفی کردن ؛ عمل آدم بدحرف . (از فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده ).
سليطة اللساندیکشنری عربی به فارسیادم بد دهان , زن غرولندو , سرزنش کردن , بدحرفي کردن , اوقات تلخي کردن (به) , چوبکاري کردن
scoldدیکشنری انگلیسی به فارسیترساندن، ادم بد دهان، زن غرولندو، عفریته، اوقات تلخی کردن، سرزنش کردن، چوبکاری کردن، بدحرفی کردن
scoldsدیکشنری انگلیسی به فارسیسرزنش، ادم بد دهان، زن غرولندو، عفریته، اوقات تلخی کردن، سرزنش کردن، چوبکاری کردن، بدحرفی کردن