ترجمه مقاله

بدگوهر

badgo[w]har

بداصل؛ بدذات؛ بدنژاد.

۱. بداصل، بدجوهر، بدسرشت، بدگهر، بدنژاد،
۲. مفسد ≠ اصیل، نیکسرشت، نژاده

ترجمه مقاله