ترجمه مقاله

برابر

barābar

۱. مقابل؛ رو‌به‌رو.
۲. (صفت، اسم) هم‌وزن؛ مساوی؛ هم‌سنگ.
۳. برای نشان دادن مقایسۀ دو چیز پس از اعداد قرار می‌گیرد: دوبرابر، ده‌برابر.
۴. (قید) [قدیمی] هم‌زمان.
⟨ برابر کردن: (مصدر متعدی)
۱. هم‌و‌زن کردن.
۲. یک‌اندازه کردن.

۱. جلو، روبهرو، رویارو، مقابل، مواجه نزد،
۲. کفو، متساوی، مساوی، مستوی، همپایه، معادل، همارز، همتا، همسان، همسر، همسنگ، یکسان
۳. علیالسویه
۴. موافق
۵. طبق ≠ نابرابر

ترجمه مقاله