ادله، براهین، برهانها، دلیلها، ظواهرامر
براهین، شواهد، ظواهر، مشهودات ≠ مجهولات
فلوئوروزیس، جمجمه خوانی، علم براهین جمجمه
براهین، بینات، دلایل، شواهد، قراین ≠ بواطن
(بُ) [ ع . ] ( اِ.) دلیل ، جهت . ج . براهین .