برحسبلغتنامه دهخدابرحسب . [ ب َ ح َ ] (حرف اضافه ٔ مرکب ) (از: بر + حسب ) موافق . بروفق .- برحسب آرزو ؛ مطابق و موافق آن : شکر خدا که از مدد بخت کارسازبرحسب آرزوست همه کار و بار دوست . حافظ.- <span class=
poundagesدیکشنری انگلیسی به فارسیپوندها، محصور سازی، مقدار پولی برحسب لیره، وزن چیزی برحسب پوند یا رطل