بررسی

barre(a)si

معنی

۱. رسیدگی؛ وارسی.
۲. مطالعه و تحقیق.

مترادف

امعان، بازدید، بازبینی، تتبع، تجسس، تحقیق، تعمق، تفحص، جستجو، رسیدگی، غور، کاوش، مداقه، مطالعه، ملاحظه، نظارت، وارسی

جست‌وجوی دقیق

بررسی

بررسی . [ ب َرْ، رَ / رِ ] (حامص مرکب ) بازرسی . تفتیش . تنقیب . (یادداشت مؤلف ). فحص . (یادداشت مؤلف ). پرسش . پرس و جو.- بررسی شدن ؛ تفتیش شدن . بازرسی شدن .|| امعان نظر در نوشته ای . غوررسی و اظهار نظر در

بررسی

دیکشنری فارسی به عربی

تشاور , دراسة , مسح

بررسی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

check, dissection, evaluation, examination, inquiry, inspection, investigation, overhaul, probe, review, scan, scrutiny, search, study, survey, view

بررسی

دیکشنری فارسی به ترکی

incelemek

جست‌وجوی هم‌آوا

بررسى

دیکشنری فارسی به عربی

استطلاع ، استقصاء

بررسی کردن

لغت‌نامه دهخدا

بررسی کردن . [ ب َرْ، رَ / رِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تحقیق کردن .جستجو و پرسش کردن . || امعان نظر کردن .

بررسی 1

survey 2

واژه‌های مصوب فرهنگستان

مطالعۀ روشمند میدانی و پیمایشی برای شناسایی و تعیین موقعیت مکانی و ثبت پراکندگی محوطه‌های باستانی باتوجه‌به ویژگی‌های جغرافیایی و محیطی متـ . بررسی باستان‌شناختی archaeological reconnaissance, archaeological survey

بررسی 2

واژه‌های مصوب فرهنگستان

← سانسور

بررسی پیمایشی

foot survey, pedestrian survey, fieldwalking

واژه‌های مصوب فرهنگستان

مشاهدۀ مستقیم سطح محوطه‌های باستانی ازطریق پیاده‌روی در فضاهایی با فاصلۀ منظم برای گردآوری سامانمند داده‌های باستان‌شناختی سطح محوطه‌ها

جست‌وجوی مشابه

بررسیدن

فرهنگ فارسی عمید

بررسی کردن؛ وارسی کردن؛ رسیدگی کردن به کاری؛ پرسیدن: ◻︎ آز بگذار که با آز به حکمت نرسی / ور بیان بایدت از حال سنائی بررس (سنائی۲: ۱۸۳).

بررسیدن

لغت‌نامه دهخدا

بررسیدن . [ ب َرْ، رَ / رِ دَ ] (مص مرکب ) پرسیدن . (برهان ) (انجمن آرا). سؤال کردن . (آنندراج ). وارسیدن .(انجمن آرا) (آنندراج ). وارسی کردن . فحص کردن . تفتیش کردن . پژوهش کردن . تحقیق کردن . تفحص و تجسس کردن . تعرف . (لغت بیهقی ). جستجو ک