برفنجلغتنامه دهخدابرفنج . [ ب َ ف َ ] (ص ، اِ) سخت و درست . (آنندراج ). خشن و مشکل . کار دشوار. (ناظم الاطباء). || ناهمواری راهی . (آنندراج ). راه دشوار و صعب العبور. (ناظم الاطباء). || ناسازگاری کاری . || نو و نادر. (آنندراج ). هر چیزی که تازه اتفاق افتاده و هنوز عمومیت پیدا نکرده باشد. (ناظم
برفنجکلغتنامه دهخدابرفنجک . [ ب َ ف َ ج َ ] (اِ) فدرنجک .ورفنجک . فرنجک . فرونجک . فرهانج . بختک . (فرهنگ فارسی معین ). فرنجک و آن مرضی است که مردم را در خواب فروگیرد. (انجمن آرا) (برهان ). عبدالجنة. (فرهنگ فارسی معین ) (آنندراج ). کابوس . (اوبهی ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). سیاهی و گر
برفنجکلغتنامه دهخدابرفنجک . [ ب َ ف َ ج َ ] (اِ) فدرنجک .ورفنجک . فرنجک . فرونجک . فرهانج . بختک . (فرهنگ فارسی معین ). فرنجک و آن مرضی است که مردم را در خواب فروگیرد. (انجمن آرا) (برهان ). عبدالجنة. (فرهنگ فارسی معین ) (آنندراج ). کابوس . (اوبهی ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). سیاهی و گر