برملالغتنامه دهخدابرملا. [ ب َم َ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) آشکار و ظاهر و هویدا. (آنندراج ). بطور آشکار و بی پرده و در نظر همه . (ناظم الاطباء). علناً : بخواندم برملا و استاد دیوان حاضر بود و جمله ندیمان . (تاریخ بیهقی ص 644). برملا ازخوارز
خودافشاگریself-disclosureواژههای مصوب فرهنگستانبرملا کردن ژرفترین احساسها و تخیلها و تجربههای خود