برکستانلغتنامه دهخدابرکستان . [ ب َ ک ُ ] (اِ مرکب ) بر وزن انگشتان ، مخفف برکستوان باشد و آن پوشش است که در روز جنگ پوشند و بر اسب هم پوشانند. (برهان ). برکستوان . برگستوان . رجوع به برگستوان شود.
برکسونلغتنامه دهخدابرکسون . [ ] (اِ مرکب ) برکستوان . کژآغند که بر اسبان جنگی پوشند. (لغات دیوان نظام قاری ص 196 و 44). و رجوع به برگستوان شود.- برکسون دار ؛ برگستوان دار : <b