بسدکلغتنامه دهخدابسدک . [ ب َ دَ ] (اِ) دارویی است که آن را اکلیل الملک خوانند. (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). گیاهی است که آن را بَسیَه نیز گویند و اکلیل الملک هم خوانندش . (شرفنامه ٔ منیری ). گیاهی دوایی که اکلیل الملک نیز گویند. (ناظم الاطباء).
بسدکلغتنامه دهخدابسدک . [ ب َ س َ ] (اِ) دسته ٔ گندم و جو درو کرده باشد. (برهان ) (ناظم الاطباء). دسته ٔ گندم و جو درو کرده ٔ بسته . (انجمن آرا) (آنندراج ) (شرفنامه ٔ منیری ). دسته جو و گندم دروده باشد. (سروری ). دسته ٔ جو و گندم .(رشیدی ). و رجوع به فرهنگ شعوری ج 1
اکلیل الملکفرهنگ فارسی عمیدگیاهی با برگهای بیضیشکل و گلهای خوشهای زرد که دمکردۀ آن در مداوای اسهال خونی، ورم معده، و نزلۀ برونشها نافع است؛ شاهافسر؛ گیاه قیصر؛ بسدک؛ ناخنک؛ شبدر زرد؛ یونجۀ زرد.