بسدیولغتنامه دهخدابسدیو. [ ] (اِ) باسدیو. از اصطلاحات ستاره شناسی هند است . رجوع به ماللهند ص 200 س 11 و 17شود.
بصیدائیلغتنامه دهخدابصیدائی . [ ب َ ] (ص نسبی ) منسوب به بصیدا که قریه ای است از قراء بغداد. (سمعانی ) (اللباب فی تهذیب الانساب ).
بصیدالغتنامه دهخدابصیدا. [ ب َ ] (اِخ ) از قریه های بغداد است . (سمعانی ) (اللباب فی تهذیب الانساب ).
بسدیولغتنامه دهخدابسدیو. [ ] (اِ) باسدیو. از اصطلاحات ستاره شناسی هند است . رجوع به ماللهند ص 200 س 11 و 17شود.
بسدینلغتنامه دهخدابسدین . [ ب ُ س َ / بُس ْ س َ ] (ص نسبی ) منسوب به بسد که مرجان باشد و مراد از سرخی است . (از غیاث ) (آنندراج ). سرخ به رنگ مرجان . (ناظم الاطباء). قرمزرنگ . به رنگ بسد : از آن کو ز ابری بازکردارکلفتش بسدین و ت
ابتداءلغتنامه دهخداابتداء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ، اِ) ابتدا. آغاز. آغاز کار. اول . برداشت . درآمد. بدو. بدء. بدایت . فاتحه . شروع . سر. مبداء. منشاء. مقابل انتها: آن فاضل که تاریخ امیر عادل سبکتکین را... برانداز ابتدای کودکی ... من نیز تا آخر عمرش نبشتم . (تاریخ بیهقی ). مگر عاقبت کار خوب شود که اک
طاهرزادهلغتنامه دهخداطاهرزاده . [ هَِ دَ ] (اِخ ) میرزاعلی اکبر صابر (تولد 1278 وفات 1321 هَ . ق .). وی یکی از شعرای توانا و بزرگ شروان است ، و در قرن سیزدهم هجری در شهر شماخه تولدیافته ، در هشت سالگی او را به یکی از مکاتب قدیمی
بسدیولغتنامه دهخدابسدیو. [ ] (اِ) باسدیو. از اصطلاحات ستاره شناسی هند است . رجوع به ماللهند ص 200 س 11 و 17شود.
بسدینلغتنامه دهخدابسدین . [ ب ُ س َ / بُس ْ س َ ] (ص نسبی ) منسوب به بسد که مرجان باشد و مراد از سرخی است . (از غیاث ) (آنندراج ). سرخ به رنگ مرجان . (ناظم الاطباء). قرمزرنگ . به رنگ بسد : از آن کو ز ابری بازکردارکلفتش بسدین و ت