ترجمه مقاله

بش

baš

بند؛ بست؛ بند فلزی که به صندوق یا ظرف شکسته می‌زنند: ◻︎ ز آبنوس دری اندر او فراشته بود / به‌جای آهن، سیمین همه بش و مسمار (ابوالمؤید: شاعران بی‌دیوان: ۵۹).

۱. دیم
۲. بسیم، تازهرو، خوشبرخورد
۳. خوش
۴. خوشمره، لذیذ
۵. بست، بند
۶. یال، کاکل

ترجمه مقاله