لغتنامه دهخدا
بشبه . [ ب َ ب َ ] (اِخ ) بشبق .بمعنی بشبق است که قریه ای باشد از قرای مرو شاهجهان و بشبق معرب آنست و در این زمان بتعریب اشتهار دارد. (برهان ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از سروری ).قریه ای بوده از مرو شاهجهان و بسبب معرب آنست . (انجمن آرا). دهیست از مرو بشبق معرب آن ، ل