ترجمه مقاله

بصیرت

basirat

۱. بینش؛ بینایی.
۲. [مجاز] دانایی.
۳. [مجاز] زیرکی.
۴. (اسم) [مجاز] عقل.
۵. (اسم) [مجاز] شاهد؛ حجت.

آگاهی، بینایی، بینش، دانایی، روشنبینی، زیرکی، عاقبتبینی، مالاندیشی، نهانبینی، هوشیاری

بینش، بینشمند

ترجمه مقاله