لغتنامه دهخدا
بقار. [ ب َق ْ قا ] (اِخ ) نام وادیی . (منتهی الارب ) (تاج العروس ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). || موضعی کثیرالجن برمل عالج . بعضی گویند در نجد است و برخی گویند در ناحیه ٔ یمامه است . (از تاج العروس ). موضعی بسیار جن در ریگ عالج . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).موضعی کثیر