بلقندرلغتنامه دهخدابلقندر. [ ب َ ق َ دَ ] (اِ) دشنام و قدح . (از برهان ) (از آنندراج ) (هفت قلزم ). بلغندر. و رجوع به بلغندر شود.
بلقندرلغتنامه دهخدابلقندر. [ ب ُ ق َ دَ ] (اِ، ص ) ملحد و بی دیانت . (برهان ) (آنندراج ) (هفت قلزم ). بلقدر. و رجوع به بلقدر شود : بزر و مال مردمان اندرهست بر اعتقاد بلقندر.خلاق المعانی .
بلقدرلغتنامه دهخدابلقدر. [ ب ُ ق َ دَ ] (اِ، ص ) ملحد و بی دین و بی دیانت . (برهان ) (آنندراج ) (هفت قلزم ). بلقندر. بلغندر. و رجوع به بلقندر و بلغندر شود.