بندکشیلغتنامه دهخدابندکشی . [ ب َ ک َ / ک ِ ] (حامص مرکب ) پر کردن درزهای آجرها و سنگهای نمای ابنیه با سیمان یا ساروج . (فرهنگ فارسی معین ). عمل بند کشیدن . عمل فروکردن گچ میان دو آجر و پیوستن آن دو بیکدیگر.
بندکشلغتنامه دهخدابندکش . [ ب َ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) کارگری که در ساختمانها درزهای آجرها و سنگهایی را که در نمای بنا بکار رود، با سیمان یا ساروج و مانند آن پر کند. (فرهنگ فارسی معین ). آنکه بند میان آجرهای بنایی کشد از گچ و غیره . || (اِ مرکب ) چوب یا استخوا
بندکشهلغتنامه دهخدابندکشه . [ ب َ ک َ ش َ / ش ِ ] (اِ مرکب ) دربند. || رزه ٔ در. || زرفین . || (حامص مرکب ) نوکری . || بندگی . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ).
بندکشفرهنگ فارسی عمیدکارگر ساختمان که کار او پر کردن درزهای آجرها و سنگهایی است که در نمای ساختمانها به کار رفته.
ریلبندکِشtie extractorواژههای مصوب فرهنگستانماشینی که ریلبندهای کهنه و معیوب را از زیر ریل بیرون میکشد متـ . تراورسکِش
تاسی السمتلغتنامه دهخداتاسی السمت . [ ] (معرب ، اِ) سنگی که در ساختمانها و بندکشی آن بکار رود، «سولفات دوشو» خاکی است که چون پخته شود، گچی خاکستری بدست آید که «تیمشمت » نامند... (از دزی ج 1 ص 139).
چهل ستون قزوینلغتنامه دهخداچهل ستون قزوین . [ چ ِ هَِ س ُ ن ِ ق َ ] (اِخ ) نام بنایی به قزوین که در اطراف آن باغ بسیار بزرگی بود. طول آن از خیابان واقع در شمال سبزه میدان کنونی تا حیات نادر و عرض آن نیز از جلوی اداره ٔ پست و تلگراف تا دیوار غربی شعبه ٔ بانک ملی امتداد داشت ولی قسمت زیادی از باغ مزبور د
کشیلغتنامه دهخداکشی . [ ک َ / ک ِ ] (حامص ) عمل کشیدن و همواره بصورت ترکیبی استعمال میشود در تمام معانی اعم از نقل و حمل یا تحمل یا پیمودن و نظایر آن . (یادداشت مؤلف ).- آب کشی ؛ عمل کشیدن آب . استخراج آب از چاه . بیرون آوردن آب
مالهلغتنامه دهخداماله . [ ل َ / ل ِ ] (اِ) افزاری که بنایان بدان گل اندایند و گل ماله نیز گویند. (فرهنگ رشیدی ). افزاری که گلکاران بدان کاهگل و گچ و آهک بر دیوار مالند. (برهان ). افزاری است که بنایان بدان کاهگل مالند و به گچ دیوار خانه را سفید کنند. (آنندراج