ترجمه مقاله

بنه

bone

۱. اصل؛ بنیاد.
۲. (زیست‌شناسی) ساقه؛ تنه.
۳. (زیست‌شناسی) ریشه: ◻︎ هر شجر باغ ز سر تا بنه / مانده ز بی برگی خود برهنه (امیرخسرو: مجمع‌الفرس: بنه).
۴. (زیست‌شناسی) درختچه.
⟨ از بنه: ‹ازبن› [قدیمی] از بیخ؛ از ریشه؛ از اصل.

۱. اثاث، اثاثیه،
۲. بار، توشه، زادراه،
۳. مایملک، مال، دارایی،
۴. اصل، بیخ، ریشه
۵. جا، یرد، منزلگاه، مکان
۶. خانه، آشیانه، منزل
۷. وسایل، تدارکات، آذوقه
۸. موخره سپاه، موخرهالجیش

ترجمه مقاله