بنوانلغتنامه دهخدابنوان . [ ب َ / ب ُ ] (اِ مرکب ، ص مرکب ) مرکب از بن + وان .(برهان ) (حاشیه ٔ برهان چ معین ) . نگهدارنده ٔ زراعت و نگهبان خرمن . (برهان ) (آنندراج ). نگاهبان خرمن . خرمن بان . (شرفنامه ٔ منیری ). سرکار کشت و زراعت . (ناظم الاطباء). دشت بان .
پاکالغتنامه دهخداپاکا. (اِخ ) کاردینال بارتلمی . مولد او بشهر بنوان در 1756م .1169/ هَ . ق . و وفات در 1843م .1257/ هَ . ق . وی وزیر پی ششم و حامی اقاذیمیای
پیرهوسلغتنامه دهخداپیرهوس . (اِخ ) پادشاه اپیر. مولد حدود 318 ق .م . وی بعلت جنگهائی که باروم کرد مشهورست اما او برخلاف نصایح عاقلانه ٔ وزیر مشاور خردمند خود موسوم به سیبیاس لشکری به ایطالیا بحرب روم فرستاد و در دو میدان هراکله و آسکولوم (<span class="hl" dir="
بنلغتنامه دهخدابن . [ ب َ ] (اِ) خرمن و باغ و زراعت را گویند، چه باغبان و نگاهبان زراعت و محافظ خرمن را بنوان هم میگویند. (برهان ) (آنندراج ). باغ و زراعت . (فرهنگ جهانگیری ) (انجمن آرای ناصری ). باغ و زراعت و خرمن . باغبان : دشتبان را بنون گویند. (فرهنگ شعوری ). || میوه ایست ریز و مغزی هم