بنگرهلغتنامه دهخدابنگره . [ ب ِ گ َ رَ ] (اِ) ریسمانی که در محل رشتن پنبه بر دوک پیچیده گردد. (برهان ) (رشیدی ) (جهانگیری ) (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین ) (آنندراج ) (انجمن آرا).
بنگرهلغتنامه دهخدابنگره . [ ب َ گ َ رَ / رِ ] (اِ) صوتی و ذکری را گویند که زنان به وقت خوابانیدن اطفال میخوانندتا ایشان بخواب روند. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). ذکری که برای خوابانیدن اطفال خوانند و نانو نیز گویند. (رشیدی ). ذکری باشد که عورات در محل خفتن
بنگرهفرهنگ فارسی عمیدآوازی که مادر هنگام خواباندن طفل خود میخواند: ◻︎ تو خفتهای خوش ای پسر و چرخ و روز و شب / همواره میکنند به بالینت بنگره (ناصرخسرو۱: ۴۳۰).
غذاخوری بینراهیtransport restaurantواژههای مصوب فرهنگستانمحلی برای عرضۀ غذا به رانندگان ماشینهای سنگین متـ . رستوران بینراهی
چایخانۀ بینراهیtransport cafeواژههای مصوب فرهنگستانمحلی برای عرضۀ چای و نوشیدنیهای معمولی دیگر در کنار جاده بهویژه برای رانندگان ماشینهای سنگین
بناری بالالغتنامه دهخدابناری بالا. [ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چرام بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان . محلی کوهستانی و گرمسیر است و360 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه تأمین می شود و محصول آن غلات ، حبوبات ، میوه ، لبنیات و شغل اهالی زراعت و حشم داری و صنایع دستی زنان