بهزادلغتنامه دهخدابهزاد. [ ب ِ ] (اِخ ) نام اسب بوده . (انجمن آرا) (آنندراج ). نام اسب کیکاوس که او را شبرنگ بهزادی گفتندی . (شرفنامه ). نام اسب سیاوش . (ناظم الاطباء). نام اسب سیاوش که بمیراث به کیخسرو رسید. (یادداشت بخط مؤلف ) : به بهزاد بنمای زین و لگام چو ا
بهزادلغتنامه دهخدابهزاد. [ ب ِ ] (اِخ ) کمال الدین . بزرگترین و مشهورترین نقاش مینیاتورساز ایرانی در قرن دهم هجری . تاریخ تولد و وفاتش معلوم نیست ، بقولی در 942 هَ . ق . درگذشت . استاد او بقولی امیر روح اﷲ معروف به میرک نقاش هراتی کتابدار سلطان حسین بایقرا، و
باغ بهزادلغتنامه دهخداباغ بهزاد. [ ب ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خان میرزا بخش لردگان شهرستان شهر کرد که در 38 هزارگزی خاورلردگان و 33 هزارگزی راه عمومی لردگان به پل کش در جلگه واقع است . ناحیه ای است با آب و هوای معتدل و <span c
بهجتلغتنامه دهخدابهجت . [ ب َ ج َ ] (ع اِمص )شادمانی و تازگی . (غیاث ) (آنندراج ). سرور و شادی و شادمانی . (ناظم الاطباء) : آن ولایات دیگر بار ببهجت ملک و روای سلطنت او آراسته گشت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ تهران ص 301). || (مص ) شادمان
بهزادآبادلغتنامه دهخدابهزادآباد. [ ب ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان چالان چولان است که در شهرستان بروجرد واقع است و 222 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
باغ بهزادلغتنامه دهخداباغ بهزاد. [ ب ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خان میرزا بخش لردگان شهرستان شهر کرد که در 38 هزارگزی خاورلردگان و 33 هزارگزی راه عمومی لردگان به پل کش در جلگه واقع است . ناحیه ای است با آب و هوای معتدل و <span c
عبدل آباد بهزادیلغتنامه دهخداعبدل آباد بهزادی . [ ع َ دُ دِ ب ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان برج اکرم بخش فهرج شهرستان بم . واقع در 18هزارگزی راه فرعی بم به ریگان . واقع در جلگه و گرمسیر است و مالاریایی 1131 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأ
شیخ زادهلغتنامه دهخداشیخ زاده .[ ش َ دَ ] (اِخ ) نقاش و مینیاتورساز ایران در قرن دهم هجری . وی شاگرد بهزاد بود. (فرهنگ فارسی معین ).
فرائینلغتنامه دهخدافرائین . [ ف َ ] (اِخ ) نام یکی از اعیان ایران که با قباد فیروز معاصر بود. (ولف ) : گوا کرد زرمهر و خرداد رافرائین و بندوی و بهزاد را.فردوسی .
باغ شیخ کماللغتنامه دهخداباغ شیخ کمال . [ غ ِ ش َ ک َ ] (اِخ ) باغی بوده است در هرات منسوب به شیخ کمال خجندی که ظاهراً بعدها بصورت مزار درآمده است : مزارش [کمال الدین بهزاد نقاش ] در باغ شیخ کمال ، در جنب مزار شیخ [ شیخ کمال خجندی ]واقع شده است و این ابیات بر لوح مزار منقوش اس
فراهینلغتنامه دهخدافراهین . [ ف َ ] (اِخ ) نام یک ایرانی معروف در زمان قباد. (لغات شاهنامه ٔ شفق ص 202). نام یکی از اعیان ایران که با قباد فیروز معاصر بود. (ولف ) : گوا کرد زرمهر و خراد رافراهین و بندوی و بهزاد را.<p class="a
بهزادآبادلغتنامه دهخدابهزادآباد. [ ب ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان چالان چولان است که در شهرستان بروجرد واقع است و 222 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
باغ بهزادلغتنامه دهخداباغ بهزاد. [ ب ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خان میرزا بخش لردگان شهرستان شهر کرد که در 38 هزارگزی خاورلردگان و 33 هزارگزی راه عمومی لردگان به پل کش در جلگه واقع است . ناحیه ای است با آب و هوای معتدل و <span c
امیربهزادفرهنگ نامها(تلفظ: amir behzād) (عربی ـ فارسی) امیر نیکوتبار ، پادشاه نیک نژاد ، حاکم و سردار نیکوزاده.