بولوارلغتنامه دهخدابولوار. (فرانسوی ، اِ) میدان و خیابانی که باغچه ها و چمنها و درختان بسیار دارد و محل گردش عموم است . بُلوار. (فرهنگ فارسی معین ).
بولوارفرهنگ فارسی معین[ فر. ] ( اِ.) خیابان پهنی که وسط آن درخت و گل و گیاه باشد و به دو قسمت مساوی تقسیم شود، چارباغ (فره ).
بالوارلغتنامه دهخدابالوار. (ص مرکب ) مانند بال . شبیه بال . بسان بال . || بالدار. صاحب بال . (ناظم الاطباء).
بولحارلغتنامه دهخدابولحار. (اِ) جایی که سفیران و ایلچیان ممالک ، جهت مصالحت امری و معاهده ای ، با هم مجتمع و فراهم اند. || میدان کارزار. (آنندراج ). و رجوع به بولجار شود.
بیلوارلغتنامه دهخدابیلوار. [ بیل ْ ] (اِخ ) دهستان بخش حومه ٔ شهرستان کرمانشاه و 28000 تن سکنه دارد. (از دائرة المعارف فارسی ).