ترجمه مقاله

بوم

bum

۱. سرزمین.
۲. شهر.
۳. ناحیه.
۴. زمینه؛ متن.
۵. (نقاشی) زمینۀ آماده‌شده برای نقاشی.
۶. [قدیمی] پارچه یا چیز دیگر که بر روی آن نقاشی کنند.
۷. [قدیمی] جا؛ مٲوا.
۸. [قدیمی] زمین.
⟨ بوم‌وبر: = بروبوم

۱. بوف، جغد، کنگر، کوف
۲. زمین، سرزمین، قلمرو، ناحیه
۳. زمینه، متن
۴. تابلو
۵. جا، ماوا، مقام، مکان
۶. سرشت، طبیعت، طینت، فطرت، نهاد

ترجمه مقاله