بومادرانلغتنامه دهخدابومادران . [ دَ ] (اِ مرکب ) نام گیاهی است مایل به کمودت و تیزی و گل کبودی دارد و بعربی ، قیصوم خوانند. (برهان ). همان برنجاسب است که گلش کبود و مایل به کمودت و تیزبوی است . (رشیدی ) (جهانگیری ). گلی است بویا که برنجاسب است و بومادران مخفف آن است . (آنندراج ) (انجمن آرا). برن
بومادرانفرهنگ فارسی عمیدگیاهی خودرو، با شاخههای باریک، برگهای ریز بریده، و گلهای سفید یا زرد چتری، که مصرف دارویی دارد؛ برتاشک؛ علف هزاربرگ.
بومادرانفرهنگ فارسی معین(دَ) (اِمر.) گیاهی از تیرة مرکبان دارای ساقه های بلند و برگ های بسیار بریده و گل های خوشه ای مرکب . ارتفاعش تا 70 سانتی متر می رسد. رنگ گل هایش سفید یا صورتی و گلبرگ هایش ریز و خوشبوست ، علف هزار برگ ، زهرة القندیل .
بومادرانگویش اصفهانی تکیه ای: golzard طاری: golpâtâwǰa طامه ای: bumâdarun طرقی: bumâdarun کشه ای: golzard نطنزی: kowša