بوکسلغتنامه دهخدابوکس . [ ب ُ ] (اِ) نوعی ورزش و آن عبارت از مشت زدن دو تن است بیکدیگر، با دستکشهای مخصوص ، در زمینی مربع (رینگ ). مشت زنی . (فرهنگ فارسی معین ). از «باکس » انگلیسی . ضربت . نوعی از ورزش که دو مبارز باضربات مشت به یکدیگر حمله می کنند و در فرانسه علاوه از ضربات مشت ضربات پا نیز
بوکسفرهنگ فارسی عمیدنوعی مسابقۀ ورزشی که میان دو هموزن و در زمین مربعشکل با دستکش مخصوص انجام میشود که طی آن ورزشکاران با زدن ضربات مشت به حریف امتیاز میگیرند.
اثر باکوسBackus effectواژههای مصوب فرهنگستاننایکتایی ویژهای که در وارونسازی دادههای زمینمغناطیسی بر روی سطح کره رخ میدهد
بوکسیتفرهنگ فارسی عمیدمهمترین سنگ معدن آلومینیوم شبیه خاک رس به رنگ قرمز، قهوهای، یا سفید که حاوی بلورهای آبدار اکسید آلومینیوم است.
بوکسورفرهنگ فارسی معین(بُ سُ) (ص فا.) ورزشکاری که با استفاده از مشت به مبارزه با ورزشکار دیگر بپردازد، مشت زن .
بوکسیتفرهنگ فارسی عمیدمهمترین سنگ معدن آلومینیوم شبیه خاک رس به رنگ قرمز، قهوهای، یا سفید که حاوی بلورهای آبدار اکسید آلومینیوم است.
گیربوکسفرهنگ فارسی عمیدجعبهای در اتومبیل که قدرت تحرک موتور به آن منتقل میشود و بهوسیلۀ دستۀ دنده به دندههای مختلف منتقل میگردد.
پنجه بوکسفرهنگ فارسی معین( ~. بُ) [ فا - انگ . ] (اِ.) سلاح سرد به صورت حلقه های به هم پیوسته دارای برآمدگی های نوک تیز که در پنجه می کنند.