بیت الحکمهلغتنامه دهخدابیت الحکمه . [ ب َ تُل ْ ح ِ م َ ] (اِخ ) نام مرکزی علمی است که مأمون عباسی در بغداد تأسیس کرد و در آن کتابخانه ٔ بزرگی فراهم شد و گروهی از مترجمان گرد آمدند و کتب اوایل را به عربی ترجمه کرده مدون می ساختند ضمناً رصدخانه های بغداد و دمشق نیز وابسته بدین مرکز بود. خزانةالحکم
بیت الحکمهفرهنگ فارسی عمید۱. خانۀ حکمت؛ خانۀ دانش.۲. (تصوف) قلبی که اخلاص بر آن غالب باشد؛ دلی که با نور حکمت و معرفت روشن شده.
بیتافزاییbit stuffingواژههای مصوب فرهنگستانافزودن بیت به قاب رقمی (digital frame) برای همزمانسازی و واپایش
جریان بیتbit streamواژههای مصوب فرهنگستانرشتهای پیوسته از بیتها که بهطور متوالی در حوزۀ زمان انتقال مییابند
بیتهای افزونهredundant bitsواژههای مصوب فرهنگستانبیتهایی که در هنگام انتقال دادهها برای تشخیص یا اصلاح خطا یا هر دو افزوده شدهاند
خزانةالحکمةلغتنامه دهخداخزانةالحکمة. [ خ ِ ن َ تُل ْ ح ِ م َ ] (اِخ ) نام کتابخانه و دارالترجمه ٔ مأمون خلیفه است و آنرا بیت الحکمة نیز می گفته اند. (یادداشت بخط مؤلف ).
بیت حکمتلغتنامه دهخدابیت حکمت . [ ب َ / ب ِ ت ِ ح ِ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دلی که اخلاص بر آن غلبه یافته باشد. (اصطلاحات الصوفیه ). رجوع به بیت الحکمة و خزانه شود.
گنج خانه ٔ مأمونلغتنامه دهخداگنج خانه ٔ مأمون . [ گ َ ن َ / ن ِ ی ِ م َءْ ] (اِخ ) خزانةالحکمه ٔ مأمون . (مقدمه ٔ شاهنامه ابومنصوری از بیست مقاله ٔ قزوینی ج 2 ص 39). بیت الحکمة. خزانه ٔ دارالحکمة. مرکز
مرید اسودلغتنامه دهخدامرید اسود. [ م ُ اَس ْ وَ ] (اِخ ) شخصی بود که متوکل عباسی او را از فارس بخواند و به ترجمه و تصحیح کلیله و دمنه گماشت : و لهذا الکتاب [ کتاب کلیلة و دمنة ] جوامع و انتزاعات عملها جماعة، منهم ابن المقفع و سهل بن هارون و مسلم صاحب بیت الحکمة والمرید الأ
رودریگلغتنامه دهخدارودریگ . [ رُدْ] (اِخ ) رودریک (771 - 770 م .). که عربان او را لزریق ، ذریق و زریق خوانند. وی از امرای «ویزی گت » پادشاه انتخابی اندلس بود که در سنه ٔ 92 هَ . ق . در حروب مسل
بیتلغتنامه دهخدابیت . [ ] (اِ) در ابیات زیر از نظام قاری آمده است و ظاهراً نام پارچه ای است : بیت و کتان و زوده و بیرم رود بکردآنجا که وصف روسی انصار میکنم . نظام قاری (دیوان ص 26).سیه گلیمی شده ،
بیتفرهنگ فارسی عمید۱. [جمع: ابیات] (ادبی) دو مصراع از شعر.۲. [جمع: بُیُوت، جمعالجمع: بُیُوتات] [قدیمی] خانه.
بیتلغتنامه دهخدابیت . [ ب َ ] (ع اِ) خانه . ج ، ابیات ، بیوت . جج ، ابابیت ، بیوتات ، ابیاوات . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خانه . (ترجمان القرآن ). مسکن . (اقرب الموارد). خانه و سرای . بیوت جمع و بیوتات جمعالجمع. (آنندراج ). محل سکونت . جای باش ، از هرچه ساخته باشند. (از اقرب الموارد). خ
بیتلغتنامه دهخدابیت . [ ب َ ] (ع مص ) به شب کردن چنین . (منتهی الارب ). || زناشویی کردن ؛ بات الرجل یبیت بیتاً؛ تزوج . رجوع به بیتوتة شود. و فلاناً، زوجه (لازم و متعدی ). (از اقرب الموارد). زن کردن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
دبیتلغتنامه دهخدادبیت . [ دَ ] (اِ) قسمی قماش نخی . نوعی منسوج پنبه ای و آن بیشتر آستر لباس و رویه ٔ لحاف و تشک را بکارست .- دبیت حاج علی اکبری ؛ نوعی دبیت که بنام سفارش دهنده ٔ آن یعنی حاج علی اکبر به کارخانه های دبیت بافی لندن شهرت گرفته است .
دوبیتلغتنامه دهخدادوبیت . [ دُ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) مثنوی . (یادداشت مؤلف ). || چهار مصراع نخستین شعر را گویند که خوانندگان در آغاز سرود می خوانند. (از فرهنگ شعوری ج 1 ص 440).
حجاب البیتلغتنامه دهخداحجاب البیت . [ ح ِ بُل ْ ب َ ] (اِخ ) ستار کعبة. کسوةالکعبة. پرده ٔ کعبه . پرده ای که پادشاهان عرب و خلفای اسلام برای پوشانیدن دیوار خانه ٔ کعبه با تشریفات مخصوص بدانجا میفرستادند. گویند قدیم ترین کسوه ٔ کعبه را تبع ابوکرب اسعد پادشاه حمیر که از جنگ یثرب بازمیگشت به خانه ٔ کع
خبیتلغتنامه دهخداخبیت . [ خ َ ] (ع ص ) حقیر. فرومایه . خبیث . (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (تاج العروس ) (متن اللغة). خسیس .
خبیتلغتنامه دهخداخبیت . [ خ ُ ب َ ] (اِخ ) نام آبی بوده است به عالیه و در آن اشجع و عبس شریک بوده اند. نابغه ٔ ذبیانی در وصف آن آورده است :الی ذبیان حتی صبحتهم و دونهم الربائع والخبیت و نیز کثیر گفته است :و فی الیاس عن سلمی و فی الکبر الذی اصابک شغل للمحب المطالب فدع ع