هم ریختنلغتنامه دهخداهم ریختن . [ هََ ت َ ] (مص مرکب ) به هم ریختن . در هم ریختن . آشفتن . رجوع به ترکیبات ِ «هم » شود.
سفکفرهنگ فارسی عمیدریختن؛ ریختن آب یا خون. Δ بیشتر به معنی خون ریختن استعمال میشود.⟨ سفک دماء: [قدیمی] ریختن خونها.