بیژهلغتنامه دهخدابیژه . [ ژَ / ژِ ] (ص ) ویژه . خالص و بی آمیزش و بیغش .(برهان ). خالص و پاک و بیغش ، و آنرا ویژه نیز گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ). || خاص و خاصه . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). رجوع به ویژه شود.
سوگیری به کالای داخلیhome consumption bias, home biasواژههای مصوب فرهنگستانگرایش مصرفکنندگان به مصرف بیشتر کالاهای داخلی در قیاس با میانگین جهانی و مصرف نسبتاً کمتر محصولات خارجی
انتگرالگیری جزءبهجزءintegration by partsواژههای مصوب فرهنگستانروشی در انتگرالگیری که در آن از فرمول مشتق حاصلضرب دو تابع استفاده میشود
شرکتبهکارمندbusiness-to-employee, B2Eواژههای مصوب فرهنگستاننوعی تجارت الکترونیکی که در آن کارمندان درخواست لوازم و ملزومات کاری خود را بهصورت الکترونیکی به شرکتهای فروشنده ارسال میکنند
لغو به خواست مسافرcancellation by the travellerواژههای مصوب فرهنگستانفسخ قرارداد سفر یا خدمات گردشگری به خواست مسافر قبل از استفاده از آن
مبیژهلغتنامه دهخدامبیژه . [ م َ ژَ ] (اِخ )منیژه که دختر افراسیاب باشد. اگر چه این لغت به نون (منیژه ) شهرت دارد لیکن در مؤیدالفضلا هم با بای ابجد بوده . اﷲ اعلم . (برهان ). و رجوع به منیژه شود.