لغتنامه دهخدا
لوح . [ ل َ ] (ع مص ) لُوح . لُواح . لووح . لوحان . تشنه شدن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر) (زوزنی ). || درخشیدن برق . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). تاویدن . (تاج المصادر). تابیدن . (دهار) (زوزنی ). || برگردانیدن گونه ٔ کسی را سفر یا تشنگی . (منتهی الارب ). گونه گردانیدن سف