نوترینوی تاؤtau neutrinoواژههای مصوب فرهنگستانذرهای که به همراه تاؤ، نسل سوم لپتونها را تشکیل میدهد و در طبیعت فقط بهصورت چپگرد وجود دارد
تاپ تاپلغتنامه دهخداتاپ تاپ . (اِ صوت مرکب ) نام آواز زدن کف دست بر متکا یا بر بالشت یا بر پشت کسی و مانند آن .
تای تایلغتنامه دهخداتای تای . (اِ مرکب ) نخ نخ ، رشته رشته : او مست بود و دست به ریشم دراز کردبرکند تای تای و پراکند تارتار. سوزنی .رجوع به تای شود.
تاپتاپthumpواژههای مصوب فرهنگستانارتعاشی تناوبی یا صدایی محسوس که تایر آن را تولید میکند و احساس کوبشی هماهنگ با چرخش تایر ایجاد میکند
تاپفرهنگ فارسی عمیدصدایی که از برخورد چیزی سنگین به جایی برمیخیزد.⟨ تاپتاپ: [عامیانه] صدایی که از کوبیدن دست به چیزی میانتهی برخیزد.
تاپ تاپلغتنامه دهخداتاپ تاپ . (اِ صوت مرکب ) نام آواز زدن کف دست بر متکا یا بر بالشت یا بر پشت کسی و مانند آن .
تاپفرهنگ فارسی عمیدصدایی که از برخورد چیزی سنگین به جایی برمیخیزد.⟨ تاپتاپ: [عامیانه] صدایی که از کوبیدن دست به چیزی میانتهی برخیزد.
تیرپرتاپفرهنگ فارسی عمیدواحد اندازهگیری طول، تقریباً برابر با مسافتی که تیر رهاشده از کمان میپیمود.
تاپتاپthumpواژههای مصوب فرهنگستانارتعاشی تناوبی یا صدایی محسوس که تایر آن را تولید میکند و احساس کوبشی هماهنگ با چرخش تایر ایجاد میکند