لغتنامه دهخدا
مشمع. [م ُ ش َم ْ م َ ] (ع ص ، اِ) موم جامه . (آنندراج ). مومی و انداخته شده ٔ در موم گداخته و اندوده شده ٔ با موم . (ناظم الاطباء). جامه ای که به موم گداخته ، اندایند تا آب و رطوبت از آن نترابد. به موم آغشته . پارچه و جامه که به موم آغارند، عدم نفوذ رطوبت را. منسوجی که به مو