تاژک

tāžak

معنی

دنبالۀ بسیارباریکی که در برخی جانوران تک‌سلولی و ریزبینی مانند اسپرماتوزوئید و بعضی باکتری‌ها وجود دارد و جانور با تکان دادن آن می‌تواند حرکت کند.

جست‌وجوی دقیق

تاژک

لغت‌نامه دهخدا

تاژک . [ ژَ ] (اِ) فرهنگستان این کلمه را برابر فلاژل فرانسه (رشته ٔ دراز و باریک ) وضعکرده است . رجوع به جانورشناسی تألیف اسماعیل آزرم ص 23، 38، 60، <span class="hl" dir="lt

تاژک

فرهنگ فارسی عمید

تاژک

دیکشنری فارسی به انگلیسی

cockade

تاژک

فرهنگ فارسی معین

(ژَ) (اِ.) رشتة دراز و باریک که در برخی جانوران تک سلولی و نیز بعضی باکتری ها وجود دارد و جانور با تکان دادن آن حرکت می کند.

جست‌وجوی هم‌آوا

عوارض اقامت

hotel tax, bed tax, resort tax, room tax

واژه‌های مصوب فرهنگستان

مالیاتی که دولت محلی یا مرکزی یا سازمانی دیگر برای افزایش درآمد یا توسعه و بهبود زیرساخت‌های گردشگری از بازدیدکنندگان بابت اقامتشان دریافت می‌کند

تاغ تاغ

لغت‌نامه دهخدا

تاغ تاغ . (اِ صوت ) تاغ و توغ ، حکایت صوت نعل کفش و مانند آن .

تاق تاق

لغت‌نامه دهخدا

تاق تاق . (اِ صوت ) تاغ تاغ . آواز بلند نعل کفش و نعل اسب گاه رفتن . آواز برهم خوردن چیزی .

طاغ طاغ

لغت‌نامه دهخدا

طاغ طاغ . (اِ صوت مرکب ) آواز نعل درشت ، کوفتن پتک و مانند آن .

طاق طاق

لغت‌نامه دهخدا

طاق طاق . (اِ صوت ) حکایت آواز زدن چیزی بر چیزی چنانکه جامه ٔ شسته ٔ گازران بر سنگ و جز آن : گه ز طاق طاق گردنها زدن طاق طاق جامه کوبان ممتهن .مولوی .

جست‌وجوی مشابه

تاژکدار

دیکشنری فارسی به عربی

سوطي

تاژک داران

فرهنگ فارسی عمید

جانوران تک‌سلولی که دارای تاژک هستند و برخی از آن‌ها حد واسط میان جانور و گیاه شمرده می‌شوند.

تشکیل تاژک

دیکشنری فارسی به عربی

جلد

تاژکدار(جانورشناسی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

mastigophoran

تاژک دار شدن

دیکشنری فارسی به عربی

سوطي

جست‌وجوی متن

flagella

فرهنگ لغات علمی

تاژک

تک‌تاژک

monotrichous

واژه‌های مصوب فرهنگستان

ویژگی یاخته‌ای که یک تاژک در یکی از دو سر خود دارد

بی‌تاژک

amastigote, leishmanial stage

واژه‌های مصوب فرهنگستان

خصوصیت ظاهری ریزاندامگان‌های تاژک‌دار خانوادۀ تریپانوزوماتیدها در مرحله‌ای از زندگی که در آن تک‌یاخته فاقد تاژک آزاد است

flagellation

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تظاهرات، تشکیل تاژک، شلاق زنی

cilium

دیکشنری انگلیسی به فارسی

cilium، مژه، تاژک، مویچه، پر

جست‌وجوی هم‌آغاز

تاژک داران

فرهنگ فارسی عمید

جانوران تک‌سلولی که دارای تاژک هستند و برخی از آن‌ها حد واسط میان جانور و گیاه شمرده می‌شوند.

تاژکدار

دیکشنری فارسی به عربی

سوطي

تاژک دار شدن

دیکشنری فارسی به عربی

سوطي

تاژک (جانور شناسی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

flagellum

تاژکدار(جانورشناسی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

mastigophoran

جست‌وجوی هم‌قافیه

دوسرتاژک

amphitrichous

واژه‌های مصوب فرهنگستان

ویژگی یاخته‌ای که در هریک از دو سر آن یک تاژک وجود دارد

بی‌تاژک

amastigote, leishmanial stage

واژه‌های مصوب فرهنگستان

پخش‌تاژک

peritrichous

واژه‌های مصوب فرهنگستان

ویژگی یاخته‌ای که، تقریباً به‌طور یکنواخت، در سرتاسر سطح آن تاژک وجود دارد

پس‌تاژک

trypomastigote

واژه‌های مصوب فرهنگستان

خصوصیت ظاهری تک‌یاختۀ تریپانوزوم در مرحله‌ای از تکوین که در آن کینتوپلاست (kinetoplast) در پشت هسته قرار دارد و پردۀ مواج (undulating membrane) کامل است

پیش‌تاژک

promastigote

واژه‌های مصوب فرهنگستان

خصوصیت ظاهری تک‌یاختۀ تریپانوزوم در مـرحلـه‌ای از تکـوین کـه در آن تاژک آزاد در سمت قـدامی جسم‌یــاخته‌ای (cell body) مشاهده می‌شود

درپیوند

بیشتر بدانید

تاژک

tāžak

معنی

جست‌وجوی دقیق

لغت‌نامه دهخدا

فرهنگ فارسی عمید

دیکشنری فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی معین

جست‌وجوی هم‌آوا

واژه‌های مصوب فرهنگستان

لغت‌نامه دهخدا

لغت‌نامه دهخدا

لغت‌نامه دهخدا

لغت‌نامه دهخدا

جست‌وجوی مشابه

دیکشنری فارسی به عربی

فرهنگ فارسی عمید

دیکشنری فارسی به عربی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

دیکشنری فارسی به عربی

جست‌وجوی متن

فرهنگ لغات علمی

واژه‌های مصوب فرهنگستان

واژه‌های مصوب فرهنگستان

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

جست‌وجوی هم‌آغاز

فرهنگ فارسی عمید

دیکشنری فارسی به عربی

دیکشنری فارسی به عربی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

جست‌وجوی هم‌قافیه

واژه‌های مصوب فرهنگستان

واژه‌های مصوب فرهنگستان

واژه‌های مصوب فرهنگستان

واژه‌های مصوب فرهنگستان

واژه‌های مصوب فرهنگستان