تبادللغتنامه دهخداتبادل . [ ت َ دُ ] (ع مص ) با یکدیگر بدل کردن . (زوزنی ). با هم معاوضه کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). معاوضه و گرفتن چیزی در مقابل دادن چیزی دیگر. (فرهنگ نظام ).
تبادلدیکشنری عربی به فارسیمعاوضه , ردو بدل کننده , باهم عوض کردن , مبادله کردن , تبادل کردن , تغيير دادن , متناوب ساختن , عوض کردن , بيرون کردن , جانشين کردن , اخراج کردن
تبادل کلید احرازاصالتشدهauthenticated key exchangeواژههای مصوب فرهنگستاننوعی طرح رمزنگاشتی دونهادی که در آن طرفهای ارتباط، در ضمن احراز اصالت یکدیگر، یک کلید مخفی را محاسبه میکنند و به اشتراک میگذارند متـ . تبادل کلید اصالتسنجیشده
توافق کلیدkey agreementواژههای مصوب فرهنگستاننوعی تبادل کلید که در آن دو یا چند کاربر با اجرای یک قرارداد به روش امن یک کلید را به اشتراک میگذارند
رازمانی پیشسوforward secrecyواژههای مصوب فرهنگستانخصوصیتی در طرح تبادل کلید که بنا بر آن لو رفتن کلید یک نشست تنها بر امنیت همان نشست تأثیر گذارد و تهدیدی برای امنیت نشستهای پیشین نباشد
رازمانی پیشسوی کاملperfect forward secrecy, PFCواژههای مصوب فرهنگستانخصوصیتی در طرحهای تبادل کلید که بنا بر آن لو رفتن کلید اصلی که از آن برای تولید کلیدهای نشست استفاده میشود، امنیت کلید نشستهای پیشین را تهدید نکند
تبادللغتنامه دهخداتبادل . [ ت َ دُ ] (ع مص ) با یکدیگر بدل کردن . (زوزنی ). با هم معاوضه کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). معاوضه و گرفتن چیزی در مقابل دادن چیزی دیگر. (فرهنگ نظام ).
تبادلدیکشنری عربی به فارسیمعاوضه , ردو بدل کننده , باهم عوض کردن , مبادله کردن , تبادل کردن , تغيير دادن , متناوب ساختن , عوض کردن , بيرون کردن , جانشين کردن , اخراج کردن
متبادللغتنامه دهخدامتبادل . [ م ُ ت َ دِ ] (ع ص ) معاوضه کننده . (آنندراج ). || معاوضه کرده شده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تبادل شود.
زاویه ٔ متبادللغتنامه دهخدازاویه ٔ متبادل . [ ی َ / ی ِ ی ِ م ُ ت َ دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) چون خط راست بر دو خط متوازی اوفتد آن زاویه که بیک پهلو باشد از آن خط اندرون این دو متوازی و آن زاویه که بدیگر پهلو باشد از آن خط، آن را متبادل خوانند. و هر دو متساوی باشند.
تبادللغتنامه دهخداتبادل . [ ت َ دُ ] (ع مص ) با یکدیگر بدل کردن . (زوزنی ). با هم معاوضه کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). معاوضه و گرفتن چیزی در مقابل دادن چیزی دیگر. (فرهنگ نظام ).
قابل للتبادلدیکشنری عربی به فارسیقابل تعويض , با هم عوض کردني , قابل معاوضه , قابل مبادله , تبادل پذير