تحصیلدارلغتنامه دهخداتحصیلدار. [ ت َ ] (نف مرکب ) جمعکننده ٔ مالیات . (ناظم الاطباء). نوکر مخصوص اداره ٔ مالیه که مالیات وصول میکند. این لفظ جدیدالاستعمال است و در زمان مشروطه ٔ ایران پیدا شده . (فرهنگ نظام ) : اسناد خرج دفتری و مفاصای صاحب جمعان و تحویلداران و تحصیلداران
تحصیلداریلغتنامه دهخداتحصیلداری . [ ت َ ] (حامص مرکب ) شغل تحصیلدار. (ناظم الاطباء). عمل تحصیلدار. وصول مالیات و عوارض و امثال آن .
تحصیلداریلغتنامه دهخداتحصیلداری . [ ت َ ] (حامص مرکب ) شغل تحصیلدار. (ناظم الاطباء). عمل تحصیلدار. وصول مالیات و عوارض و امثال آن .
collectorدیکشنری انگلیسی به فارسیجمع کننده، تحصیلدار، گرد اورنده، جریان روب، فراهم اورنده، جمع اورنده
پاکارفرهنگ فارسی معین(ص مر.) 1 - تحصیلدار. 2 - کسی که مراقبت از کشتزارها را به عهده دارد. 3 - خدمتکار، نوکر.
جامعدیکشنری عربی به فارسیماشين جمع , افعي , مار جعفري , تحصيلدار , جمع کننده , فراهم اورنده , گرد اورنده
تحصیلداریلغتنامه دهخداتحصیلداری . [ ت َ ] (حامص مرکب ) شغل تحصیلدار. (ناظم الاطباء). عمل تحصیلدار. وصول مالیات و عوارض و امثال آن .