متخلیلغتنامه دهخدامتخلی . [ م ُ ت َ خ َل ْ لی ] (ع ص ) گذاشته و خالی . (آنندراج ). || رستگار و آزاد و رها شده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). و رجوع به تخلی شود.
پرهیزگاریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات پرهیزکاری، پارسایی، عفت، پاکدامنی، قداست، انسانیت، پایبندی بهاصول اخلاقی، عصمت، عفاف، تقوا، درستکاری، درستی، عدل، اخلاقیات رهایی ازتعلقات دنیوی، وارستگی، [◄ تقوا 979]، آزادگی، جوانمردی، بزرگواری، نجابت پاکی، صافی، پارسایی، صالح بودن تخلی