ترجمه مقاله

تر

tar

۱. تازه.
۲. [مقابلِ خشک] آبدار؛ خیس؛ نمدار.
۳. [قدیمی، مجاز] خوشایند؛ دلنشین: ◻︎ چو بر چرم آهو براندود مشک / نوایی‌تر انگیخت از رود خشک (نظامی۶: ۱۰۶۱).

۱. خیس، مرطوب، نم، نمسار، نمناک ≠ خشک
۲. باطراوت، تازه ≠ پلاسیده، پژمرده، خشک
۳. تردامن، فاسق، ملوث
۴. صعوه

ترجمه مقاله