تراجملغتنامه دهخداتراجم . [ ت َ ج ُ ] (ع مص ) با یکدیگر سنگ انداختن . (زوزنی ). سنگ اندازی کردن با هم . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (اقرب الموارد) (المنجد): تراجموا بالحجاره ؛ سنگ اندازی کردند با هم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
تراجملغتنامه دهخداتراجم . [ ت َ ج ُ ] (ع اِ) ج ِ تُرْجُمان و تَرْجَمان و تَرْجَمة. (از منتهی الارب ). ج ِترجمان که به ترکی قبلماچی باشد. (آنندراج ). ج ِ تُرْجُمان و تَرْجَمان و تَرْجَمة. (از ناظم الاطباء).
ترجیملغتنامه دهخداترجیم . [ ت َ ] (ع مص ) سنگ بر سر گور نهادن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رُجْمة بر گور نهادن . (از المنجد). || به پنداشت سخن گفتن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): رجم بالغیب ؛ ای تکلم بما لایعلمه . (اقرب المو
ترزیملغتنامه دهخداترزیم . [ ت َ ] (ع مص ) پرونده بستن . (تاج المصادر بیهقی ). پرونده کردن جامه ها. (زوزنی ). پشتواره بستن جامه ها. || بر زمین زدن خود را و دوسیدن بزمین و از جای نرفتن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد).
ترجم صوتيادیکشنری عربی به فارسیعين کلمه ياعبارتي را از زباني بزبان ديگر نقل کردن , حرف بحرف نقل کردن , نويسه گرداني کردن
ترجمهفرهنگ فارسی عمید۱. نقل مطلبی از زبانی به زبان دیگر.۲. [جمع: تَراجِم] [قدیمی] ذکر سیرت، اخلاق، و نسب کسی.۳. شرح احوال.
متراجملغتنامه دهخدامتراجم . [ م ُ ت َ ج ِ ] (ع ص ) سنگ اندازی کننده با هم . (آنندراج ). مشغول به سنگ اندازی بر یکدیگر. (ناظم الاطباء). و رجوع به تراجم شود.
درةلغتنامه دهخدادرة. [ دُرْ رَ ] (اِخ ) دختر عثمان حلاوی . از زنان محدث بود که به سال 604 هَ . ق . درگذشت . (از اعلام النساء از الاستدراک علی تراجم رواة الحدیث ابن نقطه ).
درینةلغتنامه دهخدادرینة. [ دُ رَ ن َ ] (اِخ ) نام تَمنی دختر علی بن درینة است که از زنان محدث بود. (از اعلام النساء بنقل از الاستدراک علی تراجم رواةالحدیث ابن نقطه ).
اسحاقلغتنامه دهخدااسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن حسن حارثی . معروف به ابن طولون . متوفی بسال 953 هَ . ق . او راست : الغرف العلیة فی تراجم مشاهیر الحنفیة. (کشف الظنون ).
متراجملغتنامه دهخدامتراجم . [ م ُ ت َ ج ِ ] (ع ص ) سنگ اندازی کننده با هم . (آنندراج ). مشغول به سنگ اندازی بر یکدیگر. (ناظم الاطباء). و رجوع به تراجم شود.