لغتنامه دهخدا
ترازودار. [ ت َ ] (نف مرکب ) وزّان . سنجنده . وزن کننده . آنکه دارای ترازوست و اشیاء را سنجد و وزن کند. آنکه چیزها را در ترازو کشد و تعیین وزن آنها کند. ترازوسنج : سرم زآن جفت زانو شد که از تن حلقه ای سازم در آن حلقه ترازودار، بیاعان روحانی .<b