ترجمه مقاله

ترس

tars

۱. = ترسیدن
۲. ترسنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): خداترس.
۳. (اسم مصدر، اسم) بیم؛ خوف.
۴. (اسم مصدر) [قدیمی] تقوا؛ پرهیزگاری.

اضطراب، اعراض، باک، بیم، پروا، تشویش، جبن، خوف، دغدغه، دهشت، رعب، سهم، فزع، محابا، مخافت، مهابت، واهمه، وجا، وحشت، وهم، هراس، هول، هیبت

ترجمه مقاله