ترسناکلغتنامه دهخداترسناک . [ ت َ ] (ص مرکب ) مخوف و خوفناک و خطرناک و هولناک . (ناظم الاطباء). || بیمناک . هراسناک . وحشتناک . خائف : و پارسیان از وی سخت ترسناک بودند و هرگاه رجوع به بهرام کردندی و شکایتی نمودندی ایشان را تسکین دادی . (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص <span clas
فیلم ترسناکhorror film 2, scary movie, horror movieواژههای مصوب فرهنگستانفیلمی که با استفاده از عناصر هراسآور و اسرارآمیز سعی در ترساندن تماشاگر دارد
ترسناکیلغتنامه دهخداترسناکی . [ ت َ ] (حامص مرکب ) خوف و بیم و ترس و خطرناکی و وحشت . (ناظم الاطباء) : سه ماه از ترسناکی بود بیمارنخفتی هیچ شب زاندوه و تیمار.نظامی .
ترسناکی کردنلغتنامه دهخداترسناکی کردن . [ ت َ کی ک َدَ ] (مص مرکب ) وحشت کردن . بیمناک شدن : بدرگاه من پای خاکی کنی ز جوشیدنم ترسناکی کنی .نظامی .
ترسناکی کردنلغتنامه دهخداترسناکی کردن . [ ت َ کی ک َدَ ] (مص مرکب ) وحشت کردن . بیمناک شدن : بدرگاه من پای خاکی کنی ز جوشیدنم ترسناکی کنی .نظامی .
ترسناکیلغتنامه دهخداترسناکی . [ ت َ ] (حامص مرکب ) خوف و بیم و ترس و خطرناکی و وحشت . (ناظم الاطباء) : سه ماه از ترسناکی بود بیمارنخفتی هیچ شب زاندوه و تیمار.نظامی .
فیلم ترسناکhorror film 2, scary movie, horror movieواژههای مصوب فرهنگستانفیلمی که با استفاده از عناصر هراسآور و اسرارآمیز سعی در ترساندن تماشاگر دارد