ترورلغتنامه دهخداترور. [ ت ِ رُ، رْ ] (فرانسوی ، اِ) مأخوذ از فرانسه و بمعنی قتل سیاسی بوسیله ٔ اسلحه در فارسی متداول شده است . تازیان معاصر اِهراق را بجای ترور بکار برند و این کلمه در فرانسه بمعنی وحشت و خوف آمده و حکومت ترور هم اصول حکومت انقلابی است که پس از سقوط ژیروندنها (از <span class
ترورلغتنامه دهخداترور. [ ت ُ ] (ع مص ) بریده شدن و بریدن چیزی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). لازم است و متعدی . (آنندراج ). || دور افتادن از شهر خویش . || بیرون افتادن استخوان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || ساقط شدن دست . (منتهی الارب ). || فربه و با گوشت شدن . (آنندراج ). به همه ٔ معانی . ر
ترگورلغتنامه دهخداترگور.[ ت َ گ َ وَ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای سه گانه بخش سلوانای شهرستان ارومیه است . این دهستان در قسمت شمالی بخش واقع و هوای آن سردسیر و کوهستانی است . از شمال بدهستان برادوست ، از جنوب به دشت ، از خاور به روضه چای و از باختر به مرز ایران و ترکیه محدود است .رودخانه ٔ نا
تیرورلغتنامه دهخداتیرور. (اِخ ) دهی از دهستان شهسواراست که در بخش میناب شهرستان بندرعباس واقع است و 100 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
ثرورلغتنامه دهخداثرور. [ ث َ ] (ع مص ) ثرّ. ثرارت . ثرورت . ثرور ناقه ؛ بسیارشیر شدن و فراخ سوراخ پستان شدن اشتر ماده و همچنین است ثرور عین ، و ثرور طَعنه . || (ص ، اِ) ناقه یا گوسفند بسیار شیر و فراخ سوراخ پستان .
تروریسملغتنامه دهخداتروریسم . [ ت ِ رُ ری ] (فرانسوی ، اِ) اصل حکومت وحشت و فشار. || اصول حکومتی که در فرانسه از 1793تا 1794 م . مستقر بود. || در زبان فارسی این کلمه باصلی اطلاق می شود که در آن از قتلهای سیاسی و ترور دفاع گردد.
تروریستلغتنامه دهخداتروریست . [ ت ِ رُ ری ] (فرانسوی ، ص ، اِ) مأخوذ از ترور فرانسه ، کسی که طرفدار اصول تشدد باشد. طرفدار شدت عمل و ایجاد رعب و ترس . این کلمه در زبان فارسی متداول به شخصی اطلاق میشود که با اسلحه مرتکب قتل سیاسی شود. و رجوع به ترور و تروریسم شود.
تروریستفرهنگ فارسی عمید۱. فرد یا گروهی که اقدام به ترور کند؛ آدمکش.۲. فرد یا گروهی که ترور را شیوۀ مناسبی برای نیل به اهداف خود میدانند.
تروریسمفرهنگ فارسی عمیدروش کسانی که آدمکشی و تهدید مردم و ایجاد خوف و وحشت را به هرطریقی که باشد برای رسیدن به هدفهای سیاسی خود از قبیل تغییر حکومت یا در دست گرفتن زمام امور به کار میگیرند.
ترور کردنلغتنامه دهخداترور کردن . [ ت ِ رُرْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) قتل سیاسی با اسلحه . و رجوع به ترور شود.
تروریسملغتنامه دهخداتروریسم . [ ت ِ رُ ری ] (فرانسوی ، اِ) اصل حکومت وحشت و فشار. || اصول حکومتی که در فرانسه از 1793تا 1794 م . مستقر بود. || در زبان فارسی این کلمه باصلی اطلاق می شود که در آن از قتلهای سیاسی و ترور دفاع گردد.
تروریستلغتنامه دهخداتروریست . [ ت ِ رُ ری ] (فرانسوی ، ص ، اِ) مأخوذ از ترور فرانسه ، کسی که طرفدار اصول تشدد باشد. طرفدار شدت عمل و ایجاد رعب و ترس . این کلمه در زبان فارسی متداول به شخصی اطلاق میشود که با اسلحه مرتکب قتل سیاسی شود. و رجوع به ترور و تروریسم شود.
تروریستفرهنگ فارسی عمید۱. فرد یا گروهی که اقدام به ترور کند؛ آدمکش.۲. فرد یا گروهی که ترور را شیوۀ مناسبی برای نیل به اهداف خود میدانند.
تروریسمفرهنگ فارسی عمیدروش کسانی که آدمکشی و تهدید مردم و ایجاد خوف و وحشت را به هرطریقی که باشد برای رسیدن به هدفهای سیاسی خود از قبیل تغییر حکومت یا در دست گرفتن زمام امور به کار میگیرند.
اترورلغتنامه دهخدااترور. [ اُ ] (ع اِ) شاگرد شحنه . (مهذب الأسماء). چاکر شحنه . شاگرد سلطان که بی وظیفه همراه باشد. || سرهنگ زاده . || غلام کوچک . پسر خرد. کودک رسیده ٔ ببلوغ . || پیاده ٔ کوتوال . || چاووش . و او سیاه نپوشد. رجوع به سیاه پوش شود.
مترورواژهنامه آزاد(عمران) فردی که محاسبات متره را انجام می دهد مترور نامیده می شود. و متره عبارت است از «محاسبه و اندازه گیری مقادیر مصالح مورد نیاز برای اجرای یک پروژه، یا محاسبۀ مقادیر مصالح به کار رفته و مصرف شده در یک پروژۀ اجراشده». معمولاً این نوع محاسبات و تحلیل ها در یک سری جدول های خاص انجام می گیرد که جدول