تریبونلغتنامه دهخداتریبون . [ ت ِ ] (فرانسوی ، اِ) مؤلف فرهنگ نظام در ذیل کلمه ٔ «تریبون » (؟) آرد: این لفظ فرانسوی است لیکن در خود فرانسه بمعنی سکو و منبر است نه میز خطابه . (فرهنگ نظام ج 2). مأموری که حفظ حقوق مردم را بر عهده داشت . (ایران باستان ج <span cl
تریبونفرهنگ فارسی عمید۱. میز بلندی که جلوی آن پوشیده است و سخنران در هنگام صحبت پشت آن میایستد.۲. جایی که یک فرد یا یک گروه، عقاید و آرا خود را بیان میکنند.
تربانلغتنامه دهخداتربان . [ ت ِ ] (ع اِ) ج ِ تُراب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد). رجوع به تُراب شود.
تریبوناتوسلغتنامه دهخداتریبوناتوس . [ ت ْ ] (اِ) مقام تریبونوس . (از اعلام تمدن قدیم ترجمه ٔ نصراﷲ فلسفی ). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.
تریبونوسلغتنامه دهخداتریبونوس . [ت ْ ] (اِ) فلسفی در اعلام تمدن قدیم آرد: نامی بود که رومیان قدیم بر جمعی از صاحبمنصبان لشکری یا کشوری اطلاق میکردند. صاحبمنصبان لشکری را «تریبونوس سپاهی » می خواندند و صاحبمنصبان کشوری را نیز بنا بر وظایف مختلف آنان عناوینی مانند «تریبونوس ملی »، «تریبونوس طرب » ب
تریبوناتوسلغتنامه دهخداتریبوناتوس . [ ت ْ ] (اِ) مقام تریبونوس . (از اعلام تمدن قدیم ترجمه ٔ نصراﷲ فلسفی ). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.
تریبونوسلغتنامه دهخداتریبونوس . [ت ْ ] (اِ) فلسفی در اعلام تمدن قدیم آرد: نامی بود که رومیان قدیم بر جمعی از صاحبمنصبان لشکری یا کشوری اطلاق میکردند. صاحبمنصبان لشکری را «تریبونوس سپاهی » می خواندند و صاحبمنصبان کشوری را نیز بنا بر وظایف مختلف آنان عناوینی مانند «تریبونوس ملی »، «تریبونوس طرب » ب