تساویلغتنامه دهخداتساوی . [ ت َ ] (ع مص ) همدیگر مانند شدن .(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تماثل . (متن اللغة) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || مستوی و برابر گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). برابر شدن دو چیز. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). و رجوع بمساوات شود.- تساوی الطرفین ؛ برابر شدن دو
تساوی آراtie vote, tied voteواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن آرا دقیقاً بهطور مساوی میان نامزدها یا گزینههای تصمیمگیری تقسیم شده باشد
رأی تساویشکنcasting vote, tie-breaking vote, casting voiceواژههای مصوب فرهنگستانرأی رئیس یک مجمع که، در صورت تساوی آرا، نتیجۀ رأیگیری را تعیین میکند
تساوی آراtie vote, tied voteواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن آرا دقیقاً بهطور مساوی میان نامزدها یا گزینههای تصمیمگیری تقسیم شده باشد
تساوی آراtie vote, tied voteواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن آرا دقیقاً بهطور مساوی میان نامزدها یا گزینههای تصمیمگیری تقسیم شده باشد
متساویلغتنامه دهخدامتساوی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) باهم برابر شونده . (آنندراج ) (غیاث ) (از منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد). برابر هم و مانند هم . (ناظم الاطباء). و رجوع به تساوی شود. || برابر و یکسان و متوازی و راست و درست . (ناظم الاطباء) : گر در گذشته حمل غنی بر فقیر