تشییدلغتنامه دهخداتشیید. [ ت َش ْ ] (ع مص ) بلند کردن بنا. (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). برافراشتن چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). برافراشتن بنا. (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || مجازاً بمعنی استوار و محکم کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). استواری و افراختگی .
تشییدفرهنگ مترادف و متضاد۱. استحکام، استوارسازی، استواری، استحکامبخشی، تقویت ≠ تضعیف ۲. استحکام بخشیدن، استوار ساختن، تقویت کردن، مستحکم کردن ۳. بلند کردن (دیوار )
تَشت / طشتگویش خلخالاَسکِستانی: tašt دِروی: tašt شالی: tašt کَجَلی: tašt کَرنَقی: tašt کَرینی: tašt کُلوری: tašt گیلَوانی: tašt لِردی: tašt
تَشت/ طَشتگویش کرمانشاهکلهری: tayšt گورانی: tasma سنجابی: tasma کولیایی: tasma زنگنهای: tayšt جلالوندی: tayšt زولهای: tayšt کاکاوندی: tayšt هوزمانوندی: tayšt
تستلغتنامه دهخداتست . [ ت ِ ] (انگلیسی ، اِ) کلمه ای است انگلیسی که اخیراً در زبان فارسی متداول شده وبمعنی امتحان و آزمایشی است که در مورد شناسائی استعدادهای طبیعی یا اکتسابی افراد بکار برند. و امتحان شونده باید از طریق جستن قرائن و شواهد موجود در تست پرسش ها را تکمیل کند و جواب صحیح بدهد. ا
تضعیففرهنگ مترادف و متضاد۱. ناتوانسازی ۲. ناتوان کردن، ضعیف کردن ۳. دوبرابرسازی، مضاعفسازی ۴. دوبرابر کردن، مضاعف کردن ≠ تحکیم، تشیید
تقویتفرهنگ مترادف و متضاد۱. استحکام، استوارسازی، پشتیبانی، تحکیم تشدید، تشیید، نیرودهی، نیرومندی ۲. تایید، ترهیب ≠ تضعیف، شقی