تصاریفلغتنامه دهخداتصاریف . [ ت َ ] (ع اِ) ج ِ تصریف . احکام و اوامر خودسرانه . (ناظم الاطباء). || تبدیلات و انقلابات و حوادث زمانه . (ناظم الاطباء). گردانیدنها و گذشتن ها و برگشتن ها. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). تصاریف دهر؛ نوائب آن . حدثان آن . (یادداشت مرحوم دهخدا) : ب
تصارفلغتنامه دهخداتصارف . [ ت َ رُ ] (ع مص ) داد و ستد کردن . مبادله کردن : و کانت دنانیر الفرس و دراهمهم بین ایدیهم یردونهافی معاملتهم الی الوزن و یتصارفون بها بینهم الی ... (نقود العربیة ص 104).
تصارفلغتنامه دهخداتصارف . [ ت َرُ ] (از ع ، اِ) احکام و اوامر خودسرانه ، با قدرت کامله و اوامر پادشاهی . ج ، تصارفات . (ناظم الاطباء).
تسرفلغتنامه دهخداتسرف . [ ت َ س َرْ رُ ] (ع مص ) مکیدن و خوردن (کشف اللغات ) (آنندراج ). اگر درست باشد قلب ترشف است . و یا تصحیف آن .
تشرفلغتنامه دهخداتشرف . [ ت َ ش َرْ رُ ] (ع مص ) شرف جستن . (زوزنی ). بزرگ پنداشتن و بزرگ منش گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || دارای شرف شدن خانه . || شرف یافتن کسی از غیر خود. (از اقرب الموارد). || شرف دانستن ، یقال : تشرف بکذا؛ ای عده شرفاً. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء
تصریفلغتنامه دهخداتصریف . [ ت َ ] (ع مص ) گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (معجم اللغة) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). برگردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دگرگون ساختن و تشدید برای مبالغه است . (از اقرب الموارد). || تصرف دادن کسی را در کار. (منتهی الارب ) (از اق
رو وارولغتنامه دهخدارو وارو. (اِ مرکب ) از قبیل تقابل است . مواجهه . تصاریف : دنیا یا روزگار هزار رو وارو دارد. (یادداشت مؤلف ).
ذوغیرلغتنامه دهخداذوغیر. [ ی َ ] (ع ص مرکب ) الدهر ذوغیر؛ زمانه خداوند تصاریف و آسانیها و دشخواریها و خوبیها و زشتی ها و پستیها و بلندیهاست .
تغاییرلغتنامه دهخداتغاییر. [ ت َ ] (ع اِ) ج ِ تغییر : هر کس که بر تصاریف ایام و تغاییر ازمان صبرکند بسی گردنکشان را اسیر مقود مذلت و مهانت بیند وبسیار اسیران را در کنف امن و راحت یابد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ اول تهران ص 430). رجوع به تغی
علی مرورالایاملغتنامه دهخداعلی مرورالایام . [ ع َ لا م ُ رِل ْ اَی ْ یا ] (ع ق مرکب ) بر گذشت روزها. به مرور ایام . روزبه روز. به گذشت روزگار. به تصاریف ایام . با گذشت روزگاران : امداد اقبال و دولت و اعداد پیروزی و نصرت علی مرورالایام متواتر میشد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص <span cl