لغتنامه دهخدا
تعیط. [ ت َ ع َی ْ ی ُ ] (ع مص ) درازگردن شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || سالهاباردار نگردیدن شتر ماده یا زن بی آنکه نازاینده باشد. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || جوش زدن سنگ و چوب و آب مانند برآمدن از آن