تغیظلغتنامه دهخداتغیظ. [ ت َ غ َی ْ ی ُ ] (ع مص ) خشم گرفتن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (از ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). بخشم شدن . (صراح اللغة) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || سخت گرم گردیدن نیمروز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (اِ) قوله تعالی ذکره
تغییظلغتنامه دهخداتغییظ. [ ت َغ ْ ] (ع مص ) بخشم آوردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تُغْزگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی بازیگوش ، پر رو ، فضول ، شیطون ، کسی که غیر قابل کنترل است ، کودک بیش فعال
تغازلغتنامه دهخداتغاز. [ ت َ غازز ] (ع مص ) خصومت و پیکار نمودن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تنازع . (اقرب الموارد) (المنجد) (از محیط المحیط).
غائظلغتنامه دهخداغائظ. [ ءِ ](ع ص ) نعت فاعلی از غیظ. آنکه غیظ آرد : و سمیت غیاظاً و لست بغائظعدواً و لکن الصدیق تغیظ.حضین بن منذر.
غیاظلغتنامه دهخداغیاظ. [ غ َی ْ یا ] (ع ص ) بسیار غیظآرنده . بسیار خشمناک . صیغه ٔ مبالغه از غیظ. حضین بن منذر گوید : و سمیت غیاظاً و لست بغائظعدواً ولکن للصدیق تغیظ. (از لسان العرب ذیل غیظ).
متغیظلغتنامه دهخدامتغیظ. [ م ُ ت َ غ َی ْ ی ِ ] (ع ص ) به خشم شونده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). خشمناک . (ناظم الاطباء). || نیمروز سخت گرم . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تغیظ شود.
تزعبلغتنامه دهخداتزعب . [ ت َ زَع ْ ع ُ ] (ع مص ) شتافتن . (از متن اللغة). || شادمان شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تنشط. (متن اللغة). نشاط داشتن . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || خشم گرفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تغیظ. (متن اللغة) (اقرب الموارد) (المنجد). || در اکل و شرب
حضینلغتنامه دهخداحضین . [ ح ُ ض َ ] (اِخ ) ابن منذر رقاشی بن حرث بن وعله بن المجالدبن یثربی بن ریان بن حرث بن ملک بن شیبان بن قرهل . یکی از بنی رقاش ، مکنی به ابی ساسان . تابعی و شاعر است . بعضی کنیت او را ابوالیقظان گفته اند و برخی گویند ابوساسان لقب اوست و کنیت او ابومحمد است . او از علی (ع
متغیظلغتنامه دهخدامتغیظ. [ م ُ ت َ غ َی ْ ی ِ ] (ع ص ) به خشم شونده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). خشمناک . (ناظم الاطباء). || نیمروز سخت گرم . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تغیظ شود.