تفضیح

tafzih

معنی

۱. رسوا کردن.
۲. رسوایی.

مترادف

۱. افتضاح، بدنامی، رسوایی، فضاحت
۲. رسواسازی
۳. رسوا کردن

جست‌وجوی دقیق

تفضیح

لغت‌نامه دهخدا

تفضیح .[ ت َ ] (ع مص ) نیک رسوا کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). فضیحت و رسوا کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || برآمدن بامداد. (از اقرب الموارد).

تفضیح

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. افتضاح، بدنامی، رسوایی، فضاحت ۲. رسواسازی ۳. رسوا کردن

جست‌وجوی هم‌آوا

تفدیع

لغت‌نامه دهخدا

تفدیع. [ ت َ ] (ع مص ) افدع گردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و افدع ؛ مرد کف دست و پای درون رویه رفته و باریک شکم کف پا که بزمین نرسد. (آنندراج ).

تفدیة

تفدیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) کسی را گفتن من فداء تو باد. (تاج المصادر بیهقی ). کسی را گفتن که جان من فدای تو باد. (زوزنی ). سر بهای تو باد بهای من ،گفتن . یقال : فداه ؛ اذا قال له ُ جعلت ُ فداک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).

تفذح

لغت‌نامه دهخدا

تفذح . [ ت َ ف َذْ ذُ ] (ع مص ) گشاده نمودن ناقه پایها را جهت کمیز انداختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).

تفیده

لغت‌نامه دهخدا

تفیده . [ ت َ دَ / دِ ] (ن مف ) گرم شده . تابیده . دعصاء؛ زمین نرم تفیده به آفتاب . (منتهی الارب ). و رجوع به تف و تپ و تب و تاب و تفت و تفته شود.

تفیده

فرهنگ فارسی عمید

گرم‌شده؛ داغ‌شده.

جست‌وجوی متن

افتضاح

فرهنگ مترادف و متضاد

بدنامی، بیآبرویی، تفضیح، رسوایی، فضاحت

بدنامی

فرهنگ مترادف و متضاد

افتضاح، بیآبرویی، تفضیح، رسوایی، فضیحت ≠ خوشنامی

فضاحت

فرهنگ مترادف و متضاد

افتضاح، بدنامی، بیآبرویی، تفضیح، رسوایی، فضیحت، ننگ

رسوایی

فرهنگ مترادف و متضاد

افتضاح، بدنامی، بیشرمی، پردهدری، تفضیح، روسیاهی، عار، عیب، فضاحت، فضیحت، ننگ

دچار شدن

لغت‌نامه دهخدا

دچار شدن . [ دُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) تلاقی . ملاقی شدن . برخوردن . بهم رسیدن . تصادم . ناگهان بهم رسیدن . برخوردن به ناموافقی یا امر ناملایمی : تیاس موضعی است و در آن موضع لشکر بنوعمرو با لشکر بنوسعد دچار شد و غالب آمد. (منتهی الارب ) : گر شود مرد ر

درپیوند

بیشتر بدانید

تفضیح

tafzih

معنی

مترادف

جست‌وجوی دقیق

تفضیح

لغت‌نامه دهخدا

تفضیح

فرهنگ فارسی عمید

تفضیح

فرهنگ فارسی معین

تفضیح

فرهنگ مترادف و متضاد

جست‌وجوی هم‌آوا

تفدیع

لغت‌نامه دهخدا

تفدیة

لغت‌نامه دهخدا

تفذح

لغت‌نامه دهخدا

تفیده

لغت‌نامه دهخدا

تفیده

فرهنگ فارسی عمید

جست‌وجوی متن

افتضاح

فرهنگ مترادف و متضاد

بدنامی

فرهنگ مترادف و متضاد

فضاحت

فرهنگ مترادف و متضاد

رسوایی

فرهنگ مترادف و متضاد

دچار شدن

لغت‌نامه دهخدا