تقرعثلغتنامه دهخداتقرعث . [ ت َ ق َ ع ُ ] (ع مص ) تجمع. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). فراهم آمدن . (ناظم الاطباء).
تقرحاتلغتنامه دهخداتقرحات . [ ت َ ق َرْ رُ ] (ع اِ) ج ِ تقرح ، قرحه ها و ریش ها. (ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
تکریتیلغتنامه دهخداتکریتی . [ ت َ ] (ص نسبی ) منسوب است به تکریت که شهرکی بزرگست و دژ استواری دارد در سی فرسخی بغداد. (از انساب سمعانی ). رجوع به تکریت شود.
تکریتیلغتنامه دهخداتکریتی . [ ت َ ](اِخ ) عبدالسلام بن یحیی بن القاسم بن المفرج . متوفی بسال 675 هَ . ق . است و بنا بر قول صاحب فوات الوفیات او را تصانیفی است . (از اسماء المؤلفین ج 1 ص 570).<
تقردلغتنامه دهخداتقرد. [ ت َ رِ ] (ع اِ) زیره ٔ رومی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به تقر و تقرده و تقره شود.
تقردلغتنامه دهخداتقرد. [ ت َ ق َرْ رُ ] (ع مص ) پیچان گردیدن موی . || برهم نشستن و نمد شدن پشم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
قرعثلغتنامه دهخداقرعث . [ ق َ ع َ ] (ع اِمص ) فراهم آمدگی . اسم است تقرعث را که به معنی تجمع است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).