تقلیبلغتنامه دهخداتقلیب . [ ت َ ] (ع مص ) نیک بگردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). برگردانیدن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). باژگونه کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) : خفته از احوال دنیا ر
تقلیبفرهنگ فارسی عمید۱. برگردانیدن؛ وارون کردن؛ دگرگون کردن.۲. وارون کردن کلمه و بدل کردن حرفی به حرف دیگر.
تقلیبdenaturation 1واژههای مصوب فرهنگستاندگرگون ساختن خواص فیزیکی و فیزیولوژیکی مواد بهوسیلۀ حرارت یا پرتوهای ایکس یا مواد شیمیایی
تقلبلغتنامه دهخداتقلب . [ ت َ ق َل ْ ل ُ ] (ع مص ) دست انداختن در امور بخواست خود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تصرف در کارها بخواهش خود. (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || برگشتن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). برگردیدن . (زوزنی ). ورگردیدن . (تاج المصادر
تکلیبلغتنامه دهخداتکلیب . [ ت َ ] (ع مص ) سگ داری کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (آنندراج ). || سگ را تعلیم کردن . (تاج المصادر بیهقی ). سگ را شکار آموختن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (از اقرب الموارد). تربیت و تعلیم کردن سگ را برای شکار. (ناظم
تقلبدیکشنری عربی به فارسینوسان داشتن , روي امواج بالا وپايين رفتن , ثابت نبودن , موج زدن , بي ثبات بودن
تقلبفرهنگ فارسی عمید۱. در کاری به سود خود و زیان دیگری تصرف کردن.۲. نادرستی و دغلی.۳. [قدیمی] برگشتن از حالی به حالی؛ دگرگون شدن.
نُقَلِّبُهُمْفرهنگ واژگان قرآنآنان را مي گردانيم (ازکلمه قلب به معناي برگرداندن چيزي از اين رو به آن رو است ، و چون به باب تفعيل برود مبالغه در اين عمل را ميرساند ، پس تقليب يعني بسيار زيرورو کردن يک چيزي ، و تقلب هم قبول همان تقليب است پس تقلب قلوب و ابصارعبارت است از برگشتن دلها و ديدهها از وجهه ادراکي که بايد داشته باشند به و
نُقَلِّبُفرهنگ واژگان قرآنوارونه و دگرگون می کنیم (ازکلمه قلب به معناي برگرداندن چيزي از اين رو به آن رو است ، و چون به باب تفعيل برود مبالغه در اين عمل را ميرساند ، پس تقليب يعني بسيار زيرورو کردن يک چيزي ، و تقلب هم قبول همان تقليب است پس تقلب قلوب و ابصارعبارت است از برگشتن دلها و ديدهها از وجهه ادراکي که بايد داشته باشند
تَقَلُّبَفرهنگ واژگان قرآنچرخاندن -گردانيدن (کلمه قلب به معناي برگرداندن چيزي از اين رو به آن رو است ، و چون به باب تفعيل برود مبالغه در اين عمل را ميرساند ، پس تقليب يعني بسيار زيرورو کردن چيزي ، و تقلب هم قبول همان تقليب است پس تقلب قلوب و ابصار عبارت است از برگشتن دلها و ديدهها از وجهه ادراکي که بايد داشته باشند به وجهه
قَلَّبُواْفرهنگ واژگان قرآنوارونه و دگرگون مي کنند(کلمه قلب به معناي برگرداندن چيزي از اين رو به آن رو است ، و چون به باب تفعيل برود مبالغه در اين عمل را ميرساند ، پس تقليب يعني بسيار زيرورو کردن يک چيزي ، و تقلب هم قبول همان تقليب است پس تقلب قلوب و ابصار عبارت است از برگشتن دلها و ديدهها از وجهه ادراکي که بايد داشته باشند ب
تَقَلُّبَفرهنگ واژگان قرآنگردانيدن - رفت و آمد(آل عمران196)(کلمه قلب به معناي برگرداندن چيزي از اين رو به آن رو است ، و چون به باب تفعيل برود مبالغه در اين عمل را ميرساند ، پس تقليب يعني بسيار زيرورو کردن يک چيزي ، و تقلب هم قبول همان تقليب است پس تقلب قلوب و ابصار عبارت است از برگشتن دلها و ديدهها از وجهه ادراکي که بايد داش